بیدبرگ. ورق درخت بید. (فرهنگ فارسی معین) : بدی گر خود همه دیو سپیدی به پیش بیدبرگش برگ بیدی. نظامی. - مثل برگ بید، لرزان. زرد. (امثال و حکم دهخدا) : دلاوران و یلان گشته زرد از انده چو برگ بید که بر وی دم خزان بجهد. جمال الدین عبدالرزاق. همی لرزد بخود بر بید گوئی برگ بیدستی همی پیچد بخود بر رمح گوئی خیزران آمد. کمال اسماعیل.
بیدبرگ. ورق درخت بید. (فرهنگ فارسی معین) : بدی گر خود همه دیو سپیدی به پیش بیدبرگش برگ بیدی. نظامی. - مثل برگ بید، لرزان. زرد. (امثال و حکم دهخدا) : دلاوران و یلان گشته زرد از انده چو برگ بید که بر وی دم خزان بجهد. جمال الدین عبدالرزاق. همی لرزد بخود بر بید گوئی برگ بیدستی همی پیچد بخود بر رمح گوئی خیزران آمد. کمال اسماعیل.
دهی است از دهستان بالا گریوۀ بخش ملاوی شهرستان خرم آباد. واقع در 52هزارگزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به اندیمشک، با 300 تن سکنه. آب آن از چشمه بیدبهشت و راه آن مالرو است. بنای بقعه ای بنام دره سید دارد که از آثار قدیم است. و ساکنین آن از طایفۀ شلووند و چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان بالا گریوۀ بخش ملاوی شهرستان خرم آباد. واقع در 52هزارگزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به اندیمشک، با 300 تن سکنه. آب آن از چشمه بیدبهشت و راه آن مالرو است. بنای بقعه ای بنام دره سید دارد که از آثار قدیم است. و ساکنین آن از طایفۀ شلووند و چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)